مشاور ارشد رئیسجمهور کشورمان، شهردار سابق تهران، همان که به دلیل بیماری از سمتش استعفا داد!!
وزیر سالهای گذشته آموزش و پرورش کشورمان، رتبه نخست کنکور و محصل دانشگاه شریف، در یک روز بهاری با ۵ گلوله همسر دومش را کشت! اما همطیفهای سیاسیاش به جای تحلیل چرایی ماجرا از پرداختن رسانههای رقیب به ماجرا تا حدی عصبانی شدند که شاهدیم کمکم جای قاتل و مقتول در حال تغییر است و دفاع از مظلومیت قاتل به حدی شدت گرفته که اگر اصل ماجرا را نمیدانستیم شک میکردیم استاد نجفی را کشته باشد تا نجفی استاد را!
به همین سادگی ماجرایی که در چند روز گذشته رخ داده طوری سناریو نویسی میشود که قاتل در مقام مقتول نشسته و برایش دلسوزی میشود! این مساله به جز اینکه میتواند به شناخت جامعه از برخی از همحزبیهای نجفی کمک کند تا بهتر بتوانند باور کنند که چطور آنها برای رایگیری در انتخابات یکبار دیگر با ایجاد مظلومیت ساختگی برای منافقین اعدام شده جای قاتل و مقتول را تغییر دادند، میتواند زنگ هشداری را به صدا درآورد، زنگ هشدار به قهقرا رفتن انسانیت و نادیده گرفتن آن در مواجهه با منفعت! که این دیگر در آرمانهای انقلاب و تعریفمان از انقلابیها به هیچوجه گنجانده نمیشود.
این اولین باری نیست که از برخی اصلاحاتیها دلسوزی برای قاتل و نادیده گرفتن حقوق مقتول را میبینیم، یادمان مانده که با چه وقاحتی از منافقین اعدامی حمایت کردند و قاضی را در مقام قاتل قرار دادند تا با ایجاد شبهه رای بخرند! از این جماعت که دستهای خونآلود منافقینی که ۱۷ هزار شهید روی دست انقلاب گذاشتند را ندیدند و تا جایی از آنها حمایت کردند، که رهبری در سخنانشان توضیح دادند و خواستند جای مقتول و قاتل تغییر نکند، بعید نیست که اسلحه نجفی و دستان خونآلودش را انکار کرده و دنبال انگ جدیدی برای مقتولی که نمیتواند از خودش دفاع کند باشند، تا یک روز او را خائن نامیده و روز دیگر به او پرستو بگوید!! برای آنهایی که عادت کردند طرف رفیقهایشان باشند حق یعنی رفیق و همکیش و هممسلک و ناحق یعنی اویی که نمیشناسیم و نتوانسته لابیگری کند! این چهره کریه و زشت همه رفیقبازهایی میتواند باشد که یادشان میرود منافع عمومی چیست و حق کجاست.
درست است که این روزها و در چندین موارد این رویه را از برخی از اصلاحاتیها شاهد بودیم که برای تبرئه رفیقشان تلاشهایی کردند که به تضییع حقوق دیگران منجر شده است اما آن اصولگرایی هم که بدون فکر از بازنشسته چندصد شغله دفاع میکنند تنها به این دلیل که رفیقشان است و رفتارهای مشابه ناحقی دارند نیز در این دستهبندی جای میگیرند. اصلا حزب و جناحبازی و نادیده گرفتن حق با انقلابیگری در یک ظرف نمیتواند قرار بگیرد، که اگر جز این بودحضرت امام خمینی(ره) در برخورد با نوه خاطی طوری دیگری رفتار میکرد، اگر رفیقبازی در آرمانهای انقلاب جای داشت پسری به دست پدر به جرم تلاش برای نابودی انقلاب به جوخه اعدام سپرده نمیشد.
کم نیستند متخلفانی که فامیل سرشناس دارند اما کم هستند آن فامیلهایی که چشمشان را روی تخلف فامیلشان میبندند و شاکی را به جای مجرم مجازات میکنند. تکلیف آنهایی که عناد دارند و منتظر بهانه هستند تا با انقلاب و انقلابیها در هر جناح و سمتی مبارزه کرده و اینطور به مردم کشور القا کنند که افراد هر دو جناح کشور فاسد هستند و باید بروند مشخص است اما انتظارمان از افرادی که درون کشور هستند و دلشان برای خاکشان میتپد این است که جز به حق حرف نزنند و در مواجه بین دوراهی حق و رفیق طرف حق را بگیرند هر چند این جانبداری از حق رفیقشان را مجرم کند و تبعات آن به حزب و جناحش برسد. (که اگر حق گویند بعید است که تبعات جرم رفیق و هممسلک به همطیفهای سالم دیگر برسد)
انتظار زیادی نیست که از جناحین کشور بخواهیم از ناحق دفاع نکرده و اگر هنوز مطمئن به حق بودن نیستند موضعی نگیرند تا افکار عمومی را از رسیدن به پاسخ صحیح محروم کنند. انتظارمان این است که اگر یک اصلاحطلب قتل کرد و به کشور خیانت کرد و یا اگر فرار کرد و... بدون توجه به حزب و جناحش بلند خطای او را فریاد زده و به اشد مجازات با او برخورد کنند تا همه بدانند جمهوری اسلامی اهل تساهل و تتامع با هیچ کسی نیست. همانطور که انتظار داریم اصولگرایان از رفتارهای ناپسند و ناحق همکیشهایشان حمایت نکرده و مردم را در مواجه با حق از انقلاب دلسرد نکنند. ژ
برای یک انقلابی واقعی نباید فرق کند که نجفی جرم کرده یا ولایتی و یا... برای یک انقلابی واقعی باید این مهم باشد که تشخیص دهد ملاک حال افراد است و هر فردی هر چقدر هم خدوم به انقلاب اگر کاری کرد باید مجازاتش را هم ببیند و به صرف رفاقت با جناحین از مجازات معاف نشده و طرف مقابلش به جرمی ناکرده مجازات نشود. امروز همانقدر که تهمت بیجا به نجفی گناه است دفاع بیجا و بیگناه خواندن او نیز تبعات سنگین دارد، امروز باید سکوت کرد و اجازه داد تا قانون مجرم و قاتل را شناخته و دلایل قتل را بازگو کند.
امروز نباید اجازه داد حقی از یک مظلوم حتی به اندازه دانه گندم ضایع شود، امروز منتظریم تا آنهایی را که داعیه حمایت از زنان داشتند و برای استادیوم رفتن و دوچرخهسواریشان تلاش میکردند ببینیم که از زنی مقتول که دائم تهمت میخورد دفاع کنند، امروز جامعه خلا مولاوردیها، ابتکارها و همه مدافعان تصنعی مبارزه با خشونت علیه زنان را حس کرده و میفهمد که این شعارها تا جایی برای این طیف درست است که علیه همطیفشان به کار نرود! سکوت زنان اصلاحطلب بخصوص سیاستمدارانی که در این عرصه جزو تابلوداران این جریان هستند نیز بسیار قابل تأمل است. «معصومه ابتکار» یکی از همین سیاسیون زن است. در اینجا آنچنان سکوت کرده که گویی یکی از زنان اصلی اردوگاه اصلاحات نیست. حضور ابتکار در سمت «معاون زنان و خانواده» رئیسجمهور نیز این سکوت را بیشتر تأملبرانگیز کرده است.
شهیندخت مولاوردی هم از جمله کسانی است که در موارد مختلف خصوصاً حضور زنان در ورزشگاهها و تقلیل جایگاه آنان به یک تماشاچی فوتبال تلاش فراوانی کرده است. در ماجرای اسیدپاشی مرموز به زنان نیز مولاوردی وارد معرکه شد. اما حالا معاون سابق زنان و خانواده رئیسجمهور هم سکوت کرده است؛ بدتر از سکوت. او توییت میزند «گاهی سکوت از سر رضایت نیست. گاهی سکوت سرشار از ناگفتههاست و شاید سکوت برهها! همه سکوتها از یک جنس نیستند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...»!
به این لیست میتوان زنان اصلاحطلب مجلس از جمله «پروانه سلحشوری»، «فاطمه حسینی»، فائزه هاشمی «طیبه سیاوشی» و... را افزود. این دایره سکوت به سلبریتیها نیز میرسد. «مهناز افشار» از جمله سلبریتیهایی است که حاشیههای زیادی اخیراً ایجاد کرده است. وی که خود را به عنوان یک حامی دوآتیشه هم جنسهای خود معرفی کرده حالا در برابر این موضوع تنها بیان میکند که نباید وارد بازی سیاسی شد. به این لیست زنان سلبریتی دیگر از جمله «ترانه علیدوستی» و... را نیز باید افزود.امروز جامعه میبیند، میشنود و قضاوت میکند که مدافع واقعی حق کیست و چه کسی تنها برای گرفتن دستخوش و پست ادای حمایت از حقوق فلان طیف را سر میدهد. یادمان نرود وقتی از اطلاعات سخن به میان میآوریم یکبار دیگر این جمله رهبری را بخوانیم که در دیدار وزیر و مدیران و کارکنان وزارت اطلاعات در ۲۹ فروردین ۹۷ بیان کردند: «جناحبازی در اطلاعات وجود ندارد، در وزارت اطلاعات یک جناح وجود دارد و آن، جناحِ انقلاب است.»
***
درحالی که قاطبه اصولگرایان در ماجرای رسوایی اخیر شهردار اسبق تهران به جهت رعایت ملاحظات شرعی و اخلاقی سکوت کردهاند، بخشی از جریان اصلاحات با طرح ادعاهای عجیب تلاش دارند مطابق رویه این جریان، برای رسوایی اخیر شریک جرم پیدا کرده یا حتیالمقدور آن را به جریان رقیبشان نسبت دهند.
در همین رابطه یک کارشناس مسائل امنیتی با اشاره به شواهد موجود پرونده گفت: ادعاهای عجیب برخی افراد و جریانات که در ظاهر قصد حمایت از نجفی را دارند، به زودی به رسوایی بیشتر این افراد منجر خواهد شد. طرح مسائلی مانند دام گذاشتن برای سیاسیون توسط یک زن با معیارهای شرعی، حرفهای و اخلاقی دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی مغایر است و چنین سناریوهایی توسط ذهن بیمار ضد انقلاب مطرح میشود.
وی با اشاره با شیوههای غیرانسانی سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی صهیونیستها و برخی کشورهای غربی گفت: متاسفانه در مواردی مشاهده شده که این سرویسها با اجیر کردن زنان، سعی در سوءاستفاده و تخلیه اطلاعاتی یا باجگیری از سیاسیون کردهاند. اما این روشهای ناصواب با مبانی فکری جمهوری اسلامی در تضاد است و به هیچ عنوان دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی از این روشها حتی برای دشمنان خود نیز استفاده نمیکند.
این کارشناس حوزه امنیتی افزود: اگر مسئولین ذیربط به پاسخ استعلامهای دستگاههای اطلاعاتی توجه میکردند شاید امروز شاهد این اتفاقات تلخ نبودیم. وی اخذ استعلام دستگاههای اجرایی از نهادهای قانونی برای واگذاری و بکارگیری مسئولیتهای مهم را لازم و با هدف صیانت از دستگاهها و نهادهای دولتی و مسئولین دانست و ابراز امیدواری کرد من بعد کمتر شاهد مقاومتهای دولتمردان در این زمینه باشیم.